انیس الدوله
انیسالدوله \ anīs-od-dowle\ ، فاطمه (ح 1258- 1314 ق/ 1842-1896 م)، از زنان محبوب و بانفوذ ناصرالدین شاه قاجار.
فاطمه در خانوادهای فقیر و کمدرآمد در آبادی امامه از توابع لواسان متولد شد. او پس از مرگ پدر گرجیتبارش، نورمحمد و ازدواج مجدد مادرش، نزد عمه و عموی خود در محلۀ دولاب تهران رشد و پرورش یافت (اعتمادالسلطنه، روزنامه ... ، 126).
دربارۀ چگونگی ورود فاطمه به حرمسرای ناصرالدین شاه چند روایت موجود است. بنابر نوشتۀ اعتمادالسلطنه (همانجا)، نبات خانم که سِمَت للگی شاه را داشت، برای پسر خود به خواستگاری فاطمه رفت، هرچند وی معلوم نکرده است که فاطمه به عقد پسر نبات خانم درآمد یا نه؟ بههرحال به گزارش او، پس از آنکه فاطمه به حرمسرا وارد شد، جیران، سوگلی ناصرالدین شاه، او را به خدمت خود درآورد و پس از چندی، فاطمه مورد توجه و محبت شاه قرارگرفت (بنجامین، 205) و صیغۀ وی شد.
تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه، در خاطرات خود (ص 25)، به گونهای دیگر ماجرای آشنایی ناصرالدین شاه را بازگو کرده است. به نوشتۀ او ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش به آبادی امامه فاطمه را دیده و از وی پرسشهایی کرده و فاطمه نیز با هوشمندی به پرسشهای شاه پاسخ داده است و بدینترتیب مورد توجه شاه قرارگرفته و شاه او را با خود به حرمسرا برده است. اما این نکته مسلم است که فاطمه هنگام ورود به حرمسرا نخست، بهعنوان خدمتکار جیران برگزیده شد و بعدها در 1276 ق/ 1895 م، به صیغۀ ناصرالدین شاه درآمد. البته شاه چندبار خواست تا فاطمه را به عقد دائم درآورد، اما او نپذیرفت و اظهار کرد که ساعت اولیۀ زناشویی خود را که ساعت سعدی بوده است، برهم نخواهد زد (معیرالممالک، 17؛ بلاغی، 75؛ اعتمادالسلطنه، همانجا). پس از مرگ جیران، از طرف ناصرالدین شاه لقب انیسالدوله به وی اعطا شد (همو، المآثر ... ، 1/ 306؛ ایرانیکا).
انیسالدوله در 1290 ق/ 1873 م، در نخستین سفر ناصرالدین شاه به اروپا همراه وی تا مسکو رفت. بنا بر نوشتۀ سرنا (ص 72-76)، هنگامی که رجال سیاسی شهر مسکو از ورود شاه و انیسالدوله مطلع شدند، تا دروازۀ شهر به پیشواز آنان رفتند و به نشانۀ احترام، دستهگلی تقدیمشان کردند. بهسبب آنکه انیسالدوله به موازین شرعی مقید بود و این کارها با سنتها و عادتهای ایرانیان سازگاری نداشت، در چنین مراسمی شرکت نمیکرد؛ ازاینرو، میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه، برای آنکه این کارها دردسرساز نشود، به شاه توصیه کرد که انیسالدوله را به تهران بازگردانند. شاه ابتدا نپذیرفت، اما پس از موافقت وی، انیسالدوله به تهران بازگشت و درصدد انتقامجویی از میرزا حسین خان برآمد و روحانیان و رجال سیاسی را که چندان دل خوشی از سیاستهای سپهسالار نداشتند، علیه او برانگیخت. هنگامی که ناصرالدین شاه به تهران بازگشت، فرهادمیرزا، عموی ناصرالدین شاه، نزد وی رفت و خواستار برکناری صدراعظم شد. سرانجام، پس از اصرارهای مکرر، شاه میرزا حسین خان سپهسالار را از مقام خود برکنار کرد (نشئت، 91-93؛ بامداد، 4/ 270-271).
ناصرالدین شاه در 1298 ق/ 1880 م، در پی تقاضای انیسالدوله، اختیار شهر کاشان را به او واگذار کرد. از این تاریخ به بعد، انیسالدوله حاکم این شهر را تعیین میکرد و تمام مالیات آن به وزیر انیسالدوله تسلیم میشد (بلاغی، 76؛ اعتمادالسلطنه، روزنامه، 70). در روز تولد ناصرالدین شاه، در 6 محرم 1306، انیسالدوله بهعنوان نخستین زن، نشان حمایل آفتاب را دریافت داشت (همان، 681-682). همچنین انیسالدوله در جریان تحریم تنباکو (1309 ق) از فتوای این تحریم حمایت کرد (برای آگاهی بیشتر، نک : تیموری، 106- 108).
انیسالدوله بیش از 35 سال، سوگلی ناصرالدین شاه بود و در واقع، پس از مرگ جیران، ملکۀ شاه محسوب میشد. اعتمادالسلطنه دربارۀ محبوبیت وی نزد شاه چنین مینویسد: «حرمخانۀ شاه منحصر به این زن است، آن هم بمیرد بدا به حال ایران» (همان، 841). انیسالدوله در تمام مدت حضورش نزد شاه از احترام خاصی برخوردار بود و حتى شاه در برخی امور و مسائل سیاسی و مملکتی با او مشورت میکرد. از آنجا که انیسالدوله با اخلاق و روحیۀ شاه آشنایی کامل داشت، در بیشتر مواقع، آنچه از او میخواست انجام میشد؛ ازهمینرو، هر شخصی که درخواستی از شاه داشت، سعی میکرد آن را بهوسیلۀ انیسالدوله به اطلاع او برساند (هدایت، 65؛ بامداد، 3/ 315؛ تفضلی، 103- 108؛ «نامه ... »، 32-33).
انیسالدوله در تمامی تشریفات رسمی درباری و روزهای اعیاد و میلاد شاه بهعنوان ملکۀ ایران از شاهزادهخانمها، بانوان اعیان و اشراف، و همسران وزیران و سفیران خارجی پذیرایی میکرد (افضلالملک، 104). او زنی پاکدامن و خیرخواه بود. تقدیم پردۀ مروارید به آستان امام حسین (ع)؛ تقدیم نیمتاج الماس به آستانۀ امام رضا (ع)؛ تعمیر در نقرۀ طلاکوب مسجد گوهرشاد؛ ساخت ضریح نقره برای شهیدان کربلا؛ 10 باب دکان وقف امام رضا (ع) برای روضهخوانی؛ وقف 6 دانگ اراضی آبادی کاشانک؛ تعمیر بقعه و گنبد شاهزاده حسین در آبادی امامه؛ و بنای پلی در ناصرآباد (امروزه جزو دهستان لواسان کوچک) از جملۀ آثار خیریۀ او ست (اعتمادالسلطنه، خیرات ... ، 1/ 68- 69؛ سدیدالسلطنه، 217).
انیسالدوله پس از قتل ناصرالدین شاه در 1313 ق، روزگاری سخت گذراند و در فراق شاه بیقراری زیادی نمود، چنانکه چند ماه پس از مرگ شاه، بدون آنکه فرزندی بیاورد، در 1314 ق درگذشت (افضلالملک، همانجا؛ معیرالممالک، 17؛ بلاغی، 75).
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، خیرات حسان، تهران، 1304 ق؛ همو، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ همو، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1361 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1357 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات، شمران قديم، قم، 1350 ش؛ تاجالسلطنه، خاطرات، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1362 ش؛ تفضلی، ابوالقاسم، روستای امامه و انیسالدوله، تهران، 1363 ش؛ تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، تهران، 1358 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1362 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1351 ش؛ «نامۀ انیسالدوله»، انجمن تاریخ، به کوشش ابراهیم صفایی، تهران، 1350 ش، شم 4؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1344 ش؛ نیز: